تحولات لبنان و فلسطین

عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی گفت:حضرت زهرا(س) برخلاف آن صحابه‌ای که تلاش می‌کردند زن‌ها را در خانه‌ها نگه دارند در فضای اجتماعی حاضر بودند.ایشان را همه می‌شناختند و اینگونه نبوده است که ایشان به مسجد برود و بخواهد اعتراض کند و کسی ایشان را نشناسد

حضرت فاطمه(س)؛ دختر، همسر، مادر و یک کنشگر اجتماعی

حضرت زهرا(س) زندگی کوتاه اما پر فراز و نشیبی داشتند. ایشان را می‌توان در کسوت دخت نبی اکرم(ص) یا همسر علی‌ابن‌ابی‌اطالب(ع) یا مادر حسنین(ع) و زینب(س) و ام‌کلثوم(ع) معرفی کرد اما فاطمه(س) همه این‌ها هم هست و هم نیست؛ در حقیقت «فاطمه، فاطمه است» و باید تاریخ زندگی تأثیرگذار ایشان را بررسی کرد تا به زوایای پنهان شخصیتی چنین زنی با عمری کوتاه اما با تأثیری شگرف پی‌برد.

پیامبر(ص) ۱۴۰۰ سال پیش، منش و روشی پی‌ گذاشت که چه در آن زمان و چه اکنون در بسیاری از جوامع ناملموس بوده و هست. آنان که زن را جنس دوم می‌دانستند یا هنوز بر این باورند؛ باید بدانند که همانا سیادت از یک زن که فاطمه‌(س) است به فرزندان پاک و همسر والای خود منتقل و منجر به شکل‌گیری چنین شجره طیبه‌ای شده است و این نشانه جایگاه والای «زن» بر تارک یک دین جهان و زمان شمول است. 

به مناسبت ایام فاطمیه(س) گفت‌وگویی با مهران اسماعیلی، عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی انجام داده و به شرح تاریخی زندگی حضرت زهرا(س) پرداخته است که در ادامه بخش نخست آن را مطالعه می‌کنید.

زندگی حضرت زهرا(س) را می‌توان به سه بخش دوران تولد، خانواده و دوران مهاجرت تقسیم‌بندی کنیم لطفاً درباره هر کدام از این بخش‌ها نکاتی را بفرمایید. 

با توجه به اینکه در پروژه‌های دوره دکتری و بعد از آن به موضوع صدر اسلام پرداخته‌ام این جسارت را به خود داده‌ام‌ که در این‌باره صحبت کنم؛ البته ادعایی در خیلی از مواضع ندارم و فقط تأملاتی داشتم. بنابراین نمی‌خواهم بگویم آخرین یافته‌ها آن چیزی است که در این جلسه گفته می‌شود یا درست‌ترین آنها است بلکه این صحبت‌ها با استدلال و دلایل و قرائنی که وجود دارد می‌تواند محصول یکسری از پژوهش‌ها باشد.

معمولاً وقتی از حضرت زهرا(س) صحبت می‌کنیم چند گزارش کلیشه شده وجود دارد؛ مانند اینک ایشان ام‌ابیها بودند، از شب تا صبح برای همسایه‌ها دعا می‌کردند و از حریم ولایت دفاع کردند؛ یعنی گزاره‌هایی که بیشتر ناظر بر اواخر عمر ایشان است. 

اگر حضرت زهرا(س) در ۹ سالگی یعنی در سال دوم هجری ازدواج کرده باشند یعنی در چهار سالگی مادر خود، حضرت خدیجه را از دست داده‌اند و در هفت‌سالگی مهاجرت کردند. این دوران زمانی است که پدرشان مأموریت گرفتند و در این مأموریت تحت فشار هستند. بسیاری از مسلمانان در این زمان به حبشه فرار کرده‌اند و مسلمانان طوایف مکه هم فرار کرده‌اند و مسلمانان طایفه بنی‌هاشم به دلیل حمایت‌های ابوطالب از آنها مصونیت داشتند تا اینکه قریش تصمیم می‌گیرد آنها را تحت فشار قرار دهد و مسلمانان را محدود کند.

می‌توان به جای محاصره یا شعب ابی‌طالب از عبارت «تحریم» استفاده کرد که مسلمانان در محله خود تحریم شده بودند و کسی به آنها چیزی نمی‌فروخت و چیزی از آنها نمی‌خرید و آنها نمی‌توانستند مایحتاج خود را تهیه کنند بنابراین حضرت زهرا(س) تقریباً از یک تا چهار سالگی در این شرایط زندگی کردند و مادر خود را در پایان تحریم از دست می‌دهند. 

سپس تحریم برداشته می‌شود و به دلیل اینکه ابوطالب حامی بنی‌هاشم بوده است؛ ایشان که از دنیا می‌رود، ابولهب به رهبری بنی‌هاشم می‌رسد و چون دیگر حمایتی از مسلمانان بنی‌هاشم نمی‌کند عملاً تحریم تمام می‌شود و فعالیت‌های پیامبر(ص) محدود می‌شود و به نوعی منزوی می‌شوند. ایشان از مکه ناامید می‌شوند و به سمت فعالیت تبلیغی در بیرون از مکه روی می‌آورند. حضرت زهرا(س) در این زمان شاهد موقعیت بحران‌زایی که فشار سنگین اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی بر پدرش وجود دارد، هستند. 

پس از اینکه حضرت خدیجه(س) رحلت می‌کنند پیامبر اکرم(ص)  هنوز در تحریم بودند و امکان ازدواج مجدد وجود نداشت. یکی از زنان مسلمان حبشه که همسرش مرحوم شده بود به مکه بازمی‌گردد و پیامبر(ص) از ایشان خواستگاری می‌کند. ایشان تنها فردی بود که پیامبر(ص) امکان ازدواج با او را داشته است و پیامبر(ص)  با ایشان ازدواج می‌کند و حضرت زهرا(س) در سه سال آخری که در مکه هستند در کنار این خانم رشد می‌کنند که خیلی هم درباره ایشان در فضای فارسی‌زبان صحبت نشده است. 

نام ایشان «سوده» بوده است در همان خانه‌ای که زهرا(س) در کنار پیامبر(ص) زندگی می‌کنند، همسر پیامبر(ص) نیز در همانجا ساکن می‌شود. دو خواهر دیگر حضرت زهرا(س) یعنی ام‌کلثوم و رقیه در همان ماجرای تحریم احتمالاً به دلیل فشار پدران همسرانشان طلاق داده شده‌اند و احتمالاً آنها نیز به خانه پدر بازگشتند یعنی حضرت فاطمه(س) کودک و دو تن از خواهران دیگر که طلاق داده شده‌اند هم در خانه حضور دارند و زید بن حارثه، پسرخوانده پیامبر(ص) که نمی‌دانیم در این خانه با بقیه زندگی می‌کرده است یا خانه جدا داشته است و علی بن ابی‌طالب(ع) که از کودکی با پیامبر بزرگ شده است که دقیقاً در تاریخ گفته نشده است که آیا در این دوره در یک خانه زندگی می‌کردند یا خیر. ما با چنین تصوری از آن دوره و اینکه اطرافیان فاطمه زهرا(س) چه کسانی بودند و ایشان در چه شرایطی بوده است مواجه هستیم تا اینکه مهاجرت اتفاق می‌افتد. 

فاطمه زهرا(س)؛ دختر، همسر، مادر و یک کنشگر اجتماعی

به دوره مهاجرت که در سن هفت‌ سالگی حضرت فاطمه(س) (به یثرب یا مدینه) مهاجرت می‌کنند؛ بپردازیم، شرایط در این دوران و دو سال بعد که ایشان با حضرت علی(ع) ازدواج می‌کنند، چگونه است؟

در مدینه یا یثرب اختلافات زیادی وجود داشته و جنگ‌هایی اتفاق افتاده است و خون‌های بین طوایف ریخته شده است که مردم مدینه احساس کردند پیامبر(ص) با نفوذ و قدرت روحیشان می‌توانند این دعواها را فیصله دهند و مردم یثرب ایشان را دعوت می‌کنند و پیامبر(ص) موفق می‌شوند در همان سال دوم هجرت این طرح‌ها را به پایان برساند و یک توافق‌نامه‌ای بین طوایف آنجا ببندند. 

بین مردم مکه و مدینه تفاوت‌هایی وجود دارد؛ مردم مکه افرادی هستند که خاستگاه دامداری دارند که بعدها وارد حوزه تجارت شده‌اند و مانند بسیاری از مناطق شبه‌جزیره خانواده‌هایی کاملاً مردسالار دارند در حالی که در مدینه زندگی کاملاً متفاوت است. زندگی در مدینه کاملاً روستایی است و شواهد متعددی وجود دارد که جامعه مدینه کاملاً زن‌سالارانه است یا حداقل مانند مکه که مردسالاری وجود دارد، مدینه اصلاً اینطور نیست. 

حضرت زهرا(س) بعد از پدر به مدینه مهاجرت می‌کنند. چون زن‌ها در قبایل عرب نقش سیاسی نداشتند با اینکه آنها می‌دانستند که پیامبر(ص) مهاجرت کرده است کسی هم به آنها متعرض نمی‌شد و حتی اگر در مسیر سفر دسترسی هم به آنها پیدا می‌کردند متعرض نمی‌شدند زیرا به اصطلاح کنشگر سیاسی نبودند که بخواهند آنها را دستگیر کنند و ببرند. به هرحال آنها با علی‌ابن ابی‌طالب(ع) همراه می‌شوند و به مدینه می‌آیند. 

یثرب مجموعه‌ای از روستاها است که بعضی از آنها به قبیله اوس، خزرج و بعضی قبایل یهودی مربوط می‌شود که در آنجا زندگی می‌کردند. پیامبر(ص) به لحاظ فامیلی با طایفه بنی نجار از خزرج یک نسبت فامیلی داشته است و جایی که می‌روند و مستقر می‌شوند و بعدها مسجد ساخته می‌شود روستای بنی نجار بوده است. ابو ایوب انصاری خانه‌ای به پیامبر(ص) می‌دهد تا در آنجا مستقر شوند؛ طبیعتاً باید انتظار داشته باشیم که حضرت زهرا(س) نیز در همین خانه حضور یافتند و در کنار پدر بودند تا اینکه به سن ازدواج رسیدند. 

در این دو سال اتفاقاتی رخ می‌دهد که پیامبر(ص) از ایمان یهودیان ناامید می‌شود و باعث می‌شود که قبله به سمت کعبه بازگردد. نکته‌ای که وجود دارد این است که سن ازدواج در قدیم ایران هم در همین حدود بوده است. من افراد بسیاری را در خانواده می‌شناسم که در سن ۹ و ۱۰ سالگی ازدواج کردند یعنی خیلی نیاز نیست که به عقب بازگردیم تا نمونه‌هایی را بیاوریم.

وضعیت خانوادگی و طبقه اجتماعی و اقتصادی حضرت زهرا(س) در ابتدا، اواسط و اواخر زندگی چگونه بوده است؟

چون آنها مهاجرت کرده بودند اگر سرمایه منقولی داشتند می‌توانستند آن را با خود به مکه بیاورند و اگر سرمایه منقولی نداشتند و املاکی در مکه داشتند می‌توانستند آن را اجاره دهند و به مدینه بیایند. بعدها مردم مکه اجازه انتقال مال‌الاجاره را به مهاجران ندادند یعنی فرض کنید مهاجری ملک خود را در مکه اجاره داده است اما آنها ملک را برای خود برداشته و اجاره نمی‌دهند. همین موضوع باعث می‌شود تا مهاجران به یک فقر شدید مبتلا شوند. 

اگر بعضی مشکل خانه داشتند گروهی از انصار آمدند و با آنها پیمان برادری بستند و آنها را به خانه‌های خود بردند و بعضی از افراد که شرایط خوبی نداشتند به مسجد رفتند و مستقر شدند و ما اطلاعی نداریم که علی‌ابن ابی‌طالب(ع) در این دو سال چه کار می‌کرده است. مردم مدینه که هر کدام برای خود تعدادی باغ، گلّه و کشاورزی و درآمد داشتند بنابراین آنها داشتند زندگی می‌کردند و شرایطشان معمولی بود اما مهاجرانی که به مکه رفتند شرایطشان بحرانی می‌شود.

ما در اینجا اطلاعاتی نداریم ولی می‌توانیم فرض کنیم که شرایط اصلاً مساعد نیست. با توجه به اینکه پیامبر(ص) همیشه سعی می‌کردند خود را در حد کم بضاعت‌ترین افراد جامعه مسلمان نگه دارند احتمالاً پیامبر(ص) نیز شرایط اقتصادی خوبی نداشتند و حضرت زهرا(س) نیز در چنین شرایطی حضور داشتند و در کنار پدر چنین شرایطی را تحمل می‌کردند. می‌دانیم حضرت علی(ع) نیز موقع ازدواج سرمایه‌ای نداشته است و با شرایط بسیار ساده‌ای ازدواج کردند. آنها مسکن نداشتند و در خانه‌ بسیار کوچکی در کنار خانه پیامبر(ص) زندگی خود را شروع کردند.

بعضی از انصار وقتی می‌بینند که این شرایط مساعد نیست به خصوص وقتی که بعضی از هیئت‌هایی از قبایل مختلف شبه‌جزیره به دیدار پیامبر(ص) می‌آمدند گفتند که ما خانه‌های زیادی داریم و یکی از خانه‌های خود را به شما می‌دهیم که هر وقت هیئت‌های قبایل آمدند آنها را به آنجا ببرید که در شأن آنها باشد که حضرت فاطمه(س) به حضرت علی(ع) در اینجا پیشنهاد می‌دهد که این فرد که چند خانه دارد اگر ممکن است یکی از خانه‌های خود را به ما بدهد. 

می‌دانیم که حضرت فاطمه(س) در ۹ سالی که با حضرت علی(ع) ازدواج کرده است؛ طبیعتاً شرایط سختی داشته‌اند و پنج‌ بار در طول زندگی باردار شدند و صاحب چهار فرزند شدند و طبیعتاً در آن منزل اول نمی‌توانست اتفاق بیفتد. به هر حال مشکل مسکن و کوچک بودن خانه حل شده است ولی مشکل درآمد و اقتصاد حل نشده است البته خودشان نیز بر این موضوع اصرار ندارند ولی می‌دانیم که خانمی که چندبار باردار می‌شود به لحاظ بنیه جسمی دچار مشکلاتی می‌شود. 

ایشان در مواقعی کمک‌هایی نیز از پیامبر(ص) می‌خواهند که پیامبر(ص) به دلیل اینکه فقرای بسیار و با شرایط بدتر در میان مهاجران هستند نمی‌پذیرند و در ازای آن تسبیحات حضرت زهرا(س) را جایگزین می‌کنند و ایشان در همان شرایط زندگی می‌کنند. خیلی گزارشی وجود ندارد که حضرت زهرا(س) از این وضعیت گلایه‌ای کرده باشند یا از حضرت علی(ع) چیزی بخواهند که حضرت نتواند آن را تهیه و تأمین کند بلکه برعکس اگر مختصر آردی هم داشتند و می‌پختند به یتیم و اسیر می‌دادند و صدقه دادن را بر تغذیه خود مقدمه کردند که سوره «هل اتی» نازل می‌شود؛ بنابراین فاطمه زهرا(س) و علی‌ابن‌ابی‌طالب(ع) و خانواده‌شان در طبقه فقیر دسته‌بندی می‌شدند. 

ممکن است در غزوات بخشی از غنائم به هر کسی برسد که به حضرت علی(ع) نیز می‌رسیده است اما اینکه سهم خاصی برای نوه‌های پیامبر(ص) یا دختر پیامبر(ص) در نظر گرفته شود در این دوره وجود ندارد تا بعدها در دوره عمرابن‌خطاب برای علی‌ابن‌ابی‌طالب(ع) سهم ویژه‌ای در نظر گرفته می‌شود ولی ایشان این اموال را نگه نمی‌دارند و توزیع می‌کنند. 

فاطمه زهرا(س)؛ دختر، همسر، مادر و یک کنشگر اجتماعی

زنان در روزگاری که زندگانی حضرت زهرا(س) در جامعه چه جایگاهی داشتند؟ آیا در تصمیمات سهیم بودند؟

همانطور که عرض کردم جامعه مدینه جامعه متفاوتی از مکه است و حتماً زنان در آنجا مطالبات بیشتری نسبت به جامعه مکه داشتند اما اینکه در تصمیمات دخالت کنند یا خیر، شواهدی داریم که هیچ وقت از طرف زنان مکی که در یک جامعه مردسالار زندگی می‌کنند این مطالبات وجود نداشت. 

در برخی از آیات قرآن داریم که خانم‌ها را همراه با آقایان نام می‌برد مثل والمومنین والمومنات که در سوره‌های مدنی مطرح شده است و در سوره‌های مکی این موضوع را نداریم؛ زیرا در مدینه خانم‌ها انتظار دارند که خدا با آنها هم حرف بزند. زنان در مدینه مطالبات دارند و پیامبر(ص) را فرا می‌خوانند و می‌گویند که برای ما نیز جلسات خصوصی بگذار. همچنین ما در مکه بیعت نسا نداریم اما در مدینه بیعت نسا داریم. 

مثلاً در یک جامعه عشایری مثل مکه خیلی رایج است که یک خانم از همسر خود کتک بخورد و سکوت کند ولی در یک جامعه عشیره‌ای مثل یثرب این اتفاق نمی‌افتد یعنی اگر دختری کتک بخورد اعتراض می‌کند و اعتراض خود را به پدر یا پیامبر(ص) منتقل می‌کند. یک تفاوت‌هایی به این صورت وجود دارد ولی اینکه تغییر در حد تصمیم‌گیری در سیاست باشد، خیر؛ زنان در جامعه حضور داشتند و در جنگ‌ها نیز بودند و هر نقشی که می‌توانستند ایفا می‌کردند. خود پیامبر(ص) نیز در جنگ‌ها معمولاً یکی از همسران خود را به همراه می‌بردند. 

مثلاً ما گزارشی داریم که یکی از خانم‌های پرستار مدینه در مسجد پیامبر(ص) خیمه زد و زخمی‌ها را مداوا می‌کرد یا در صلح حدیبیه پیامبر(ص) که یک صلح ۱۰ ساله با مردم مکه نوشت و وقتی هنوز به مکه نرسیده بودند تصمیم گرفتند که زیارت نکرده به مدینه بازگردند؛ گویا شرایطی از سوی قریش تحمیل شده بود در حالی که برای زیارت رفته بودند و آنجا منطقه امن الهی است و می‌توانستند که بروند اما باید بازمی‌گشتند. وقتی صحابه از این موضوع اطلاع یافتند؛ برخی از آنها اعتراض کردند و گفتند که ما تا زیارت نرویم بازنمی‌گردیم؛ ما در اینجا نقش ام‌سلمه را می‌بینیم که می‌آید و با مردم حرف می‌زند یعنی زنان از نقش زنانه خود استفاده می‌کردند تا دستورات پیامبر(ص) پیش برود اما اینکه در مقام تصمیم‌گیری باشند گزارشی وجود ندارد. 

آیا حضور اجتماعی حضرت زهرا(س) محدود به ماجرای خلافت بود یا در موارد دیگر نیز حضور داشتند؟ 

سؤال بسیار خوبی است به دلیل اینکه امروزه ما می‌خواهیم از این شخصیت‌های مقدس الگوبرداری کنیم و گاهی این الگوبرداری‌ها براساس تفاسیر شخصی افرادی در قرن چهاردهم از اتفاقاتی در قرن اول رخ داده گفته می‌شود در حالی که آنها اصالت ندارد. 

دو نگاه وجود دارد که در اینجا خوب است به آن اشاره شود. در بسیاری از منابع بیان شده که حضرت زهرا(س) فرمودند که «زن سعادتمند زنی است که نه مردی او را ببیند و نه او مردی را ببیند.» من در مواجهه با این حدیث سؤالی می‌کنم که آیا حضرت زهرا(س) حج رفته است یا خیر؟ ایشان حتماً به حج رفتند و یکی از واجبات حج این است که زنان چهره خود را نپوشانند یعنی چهره آنها باید کاملاً مشخص باشد. 

سؤال دیگر اینکه اصلاً حج برای خانم‌ها واجب است یا وجوب آن فقط برای آقایان است؟ اگر وجوب حج فقط برای آقایان است می‌توان این حدیث را پذیرفت ولی وقتی که به حج می‌رویم همه اقوام و قبایل که اکثر آنها را نمی‌شناسیم حضور دارند و آنها یکدیگر را می‌بینند پس این روایت را چگونه می‌توان پذیرفت؟ 

گزارش دیگری داریم که وقتی در جنگ احد دندان پیامبر(ص) شکست و زخمی شدند و حضرت علی(ع) هم زخم‌های زیادی به خود دیدند حضرت زهرا(س) آمدند و بر زخم‌ها مرهم گذاشتند؛ بنابراین در صحنه جنگ حضور داشتند و همه انصار ایشان را دیدند کما اینکه زنان دیگر انصار نیز حضور داشتند. 

علاوه بر این من فکر می‌کنم حضرت زهرا(س) نقش فرهنگی هم داشته‌اند یعنی وقتی می‌بینند که تمام بار تبلیغی و مأموریتی بر دوش پدر است ایشان می‌توانند بر خانواده‌های انصار کار کنند و الگوسازی کنند. متأسفانه در تاریخ این موارد ذکر نشده است اما احتمالاً این الگوبرداری‌ها اتفاق می‌افتاده و نمی‌توانیم بپذیریم که حضرت زهرا(س) صرفاً در ماجرای خلافت کنشگری داشتند. 

کسی که مربی است باید مخاطب خود را بشناسد و اگر شما شبانه‌روز در خانه باشید و شناختی از جامعه، اقشار، طبقات و رفتار طوایف مختلفی که در آنجا هستند نداشته باشید چگونه می‌توان پیام خود را انتخاب کرد و تأثیرگذار بود؟ این اتفاق ممکن نیست. جالب این است که بعضی از صحابه پیامبر(ص) این دیدگاه را داشتند که زن باید در خانه بماند ولی بعدها در جریان سقیفه به طرف دیگر غلتیدند. 

پیامبر(ص) هیچگاه به همسران خود نگفته است که بیرون بیایید یا نیایید. ما گزارش‌هایی داریم که همسران پیامبر(ص) برای اهداف مختلفی از خانه بیرون آمدند و برعکس افرادی بودند که آنها را می‌دیدند و می‌شناختند و فریاد می‌زدند که «ما تو را شناختیم و نمی‌خواهد بیرون بیایی!» اما پیامبر(ص) هیچ واکنشی نشان نداده‌اند و نه به آنها که اینگونه واکنش نشان داده‌اند گفته است که این حرف‌ها را نزن و نه به همسران خود گفته‌اند که بیرون نروید. 

این دو گونه متفاوت رفتار تربیتی است یعنی آزادی عمل بدهیم و در رفتار و الگوهای خود به گونه‌ای عمل کنیم که هیچ آسیبی به همراه نداشته باشد. برخی فکر می‌کنند این یک موضوع اخلاقی مثلاً از نوع اخلاق جنسی است که این موضوع فاجعه است. 

امروز برخی فکر می‌کنند که پوشیه زدن برای جلوگیری از بعضی مفاسد اجتماعی است چراکه مثلاً وقتی به عربستان مراجعه می‌کنند و می‌بینند که خانم‌های آنها پوشیه می‌زنند در حالی که اصلاً متوجه نیستند که پوشیه زدن کار زنان پولدار است برای اینکه پوست آنها در مقابل آفتاب، سوخته و خشک نشود و طراوت خود را حفظ کند برای همین است که در حج گفته شده است نباید پوشیه داشت؛ زیرا در حج هر کسی هر لباس مدال و افتخاری دارد باید کنار بگذارد؛ اگر لباس حریری دارید باید کنار بگذارید و حوله بپوشید؛ اگر موی زیبایی دارید باید آن را بتراشید و دمپایی‌ای که می‌پوشید باید روی آن باز باشد. در حج گفته شده است که هر کس که روبنده زده است باید باز کند زیرا روبنده نشانه فخر و پولداری است و نشانه حجاب و جلوگیری از فساد نیست. ما در حال مقایسه جامعه آن روز با جامعه شهروندی امروز هستیم و درباره این مسائل فکر می‌کنیم.

بنابراین دو تفسیر وجود دارد؛ ما امروز موضوعاتی را می‌گوییم که با آن فرهنگی که وجود داشته مطابقت ندارد. شما در فرهنگ قبیله‌ای اگر از عشایر کوچ‌رو باشید خیمه‌های اقوام و نزدیکانتان با هم فاصله‌ای ندارد و غریبه‌ای در آن بین نیست. افراد با اقوام خود رشد می‌کنند و فرد غریبه‌ای وجود ندارد که از نگرانی او بخواهند روبنده بزنند.

اگر در روستاهای آن زمان یثرب باشید همه افراد با یکدیگر فامیل هستند و نوعی کنترل اجتماعی در آنجا وجود دارد و همه می‌دانند که نگاه‌های افراد چه معنی دارد. همه می‌دانند که جایگاهی برای خلاف کردن وجود ندارد زیرا جامعه بسته است و همه یکدیگر را می‌شناسند و کاملاً رصد می‌شوند. اگر کسی به اینکه نگاه بدی دارد معروف شود از جامعه طرد می‌شود؛ بنابراین با فضای کنونی که بعضی از مذهبی‌ها چنین فکری دارند و خانم‌های خود را ملزم می‌کنند که حتماً پوشیه بزنند، فرق می‌کند.

تصور من این است که حضرت زهرا(س) برخلاف آن صحابه‌ای که تلاش می‌کردند زن‌ها را در خانه‌ها نگه دارند در فضای اجتماعی حاضر بودند. ما حداقل دو نفر از این صحابه را می‌شناسیم که در گزارش‌ها نامی از آنها آمده است؛ یکی از این افراد جناب زبیر بوده است که وقتی همسر او به مسجد می‌رفت او حساسیت داشت که همسرش حتی به مسجد هم نرود. حضرت زهرا(س) را همه می‌شناختند و اینگونه نبوده است که ایشان به مسجد برود و بخواهد اعتراض کند و کسی ایشان را نشناسد و حداقل ما چنین گزارشی نداریم....

ادامه دارد...

محمدسجاد محمدیان

منبع: ایکنا (خبرگزاری بین‌المللی قرآن)

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.